گفت: عضو هیئت موسس دانشگاه آزاد گفته است «دانشگاه آزاد ملک طلق خداوند است»
گفتم: نه فقط بقیه دانشگاهها بلکه همه جهان هستی هم ملک طلق خداوند است.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: اگر واقعا معتقدند دانشگاه آزاد ملک طلق خداوند است پس چرا میخواستند آن را وقف کنند؟ یعنی میخواستند ملک طلق خداوند را به خود خداوند برگردانند؟!
گفت: منظورش این است که اموال دانشگاه آزاد متعلق به مردم است و مجلس نباید از آن تحقیق و تفحص کند!
گفتم: اولا که دانشگاه آزاد با کمکهای کلان دولت تشکیل شده و ثانیا؛ اگر مال مردم است باید در اختیار نظام باشد نهیکعده خاص.
گفت: خلاصه میخواهند مثل گذشته از تحقیق و تفحص و بازرسی و قوانین وزارت علوم فرار کنند.
گفتم: یارو وصیت کرده بود که او را در یک پارچه کهنه و رنگ و رو رفته کفن کنند. پرسیدند چرا؟ گفت؛ برای این که فرشته مرگ تصور کند من مرده قدیمی هستم و از سؤال و جواب در امان باشم!
گفت: مگر دولت قول نداده بود که با گرانی و تورم مقابله کند؟
گفتم: هم دولت کنونی و هم دولت قبلی قول مبارزه با گرانی و تورم را داده بودند.
گفت: ولی هیچکدامشان این قول و قرارها را جدی نگرفتند.
گفتم: حاشیهسازان دولت قبلی در 2 سال آخر عمر دولت، بیشترین وقت و امکانات را صرف بحث درباره مکتب ایرانی و همایشهای آنچنانی کردند و حاشیهسازان دولت کنونی هم بیشترین وقت و امکانات خود را صرف جابهجایی نیروها و جایگزینی هواداران حزبی خود کردهاند.
گفت: پس انتظارات مردم چه میشود؟!
گفتم: طرف میگفت؛ میدانید چرا بنده حافظ را بیشتراز سعدی دوست دارم؟ چون سعدی میگوید «برو کار میکن مگو چیست کار» ولی حافظ میفرماید «بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین».
هواپیما (گفت و شنود)
گفت: «مایکل هایدن» رئیس سابق سازمان «سیا» گفته است در توافقنامه ژنو دکمه «مکث» را فشار دادیم و حالا باید دکمه «حذف» را فشار بدهیم!
گفتم: منظورش چیست؟!
گفت: منظورش خیلی واضح است. میگوید در توافقنامه ژنو برنامه هستهای ایران را متوقف کردیم و حالا با فشار دادن دکمه حذف باید فعالیت هستهای ایران را به طور کامل از بین ببریم!
گفتم: غلط زیادی کرده! این، ایران است که طی سی و چند سال گذشته، عقبههای استراتژیک آمریکا در منطقه نظیر دولتهای وابسته مصر و لیبی و تونس را حذف کرده و حذف دولتهای اردن و عربستان و... هم آغاز شده است و...
گفت: آمریکا را هم به اعتراف برژینسکی به ضعیفترین دوران حیات خود کشانده است و اسرائیل هم که به نابودی نزدیک شده است و...
گفتم: تعدادی دیوانه را با هواپیما منتقل میکردند، دیوانهها با سروصدا و حرکتهای عجیب و غریب حرکت هواپیما را مختل کرده بودند. خلبان به مهماندار گفت این دیوانهها را یک جوری ساکت کن و بعد از نیم ساعت هواپیما ساکت و آرام شد. خلبان از مهماندار پرسید، چه کردی؟ مهماندار گفت؛ درِ هواپیما را بازکردم و به آنها گفتم بروید توی حیاط بازی کنید!
گفت: یکی از مسئولان در مصاحبه با فایننشالتایمز گفته است «اگر این محاسبات عقلانی و سیاسی که مخصوصا دولت اوباما نشان داده، ادامه پیدا کند، غرب رفتار دیگری از ایران خواهد دید»!
گفتم: یعنی اینکه گفتهاند همه گزینهها از جمله گزینه نظامی روی میز است! و این که گفتهاند فریبکاری در ژن مردم ایران است! و اینکه بلافاصله بعد از توافق ژنو درباره متن آن دبه درآوردند! و اینکه گفتهاند ایران به خاطر دفاع از حزبالله لبنان یک کشور طرفدار تروریسم است و... نشانه عقلانیت اوباما و دولت آمریکاست؟!
گفت: اگر این اقدامات وحشیانه آمریکا نشانه عقلانیت باشد، پس حتما معنی و مفهوم عقل از نظر ایشان با آنچه همه مردم دنیا میفهمند فرق میکند!
گفتم: چه عرض کنم؟! ما که نفهمیدیم منظور ایشان چیست؟!... میگویند شخصی برای شنیدن انعکاس صدای خود به کوهستان رفت و با صدای بلند گفت؛ هان، مان، توم، پینگ و کوه جواب داد؛ آقا ببخشید! خیلی سخت بود، یک دفعه دیگه تکرار کن!
گفت: یکی از ضد انقلابیون فراری در صفحه فیسبوک خود نوشته است؛ چند ماهی است که این ضربالمثل فارسی را با خودم زمزمه میکنم و آن را بازگو کننده شرایط کنونی خودم و همه اپوزیسیون میدانم.
گفتم: کدام ضربالمثل را؟
گفت: نوشته است ضربالمثل «چی فکر میکردیم چی شد»! را.
گفتم: چرا؟! واسه چی؟!
گفت: نوشته است؛ اول که وارد انگلیس شدیم فکر میکردیم به یک زندگی لوکس و بیدردسر رسیدهایم ولی حالا میبینیم دولت انگلیس هر روز برایمان یک مشکل درست میکند و اداره مهاجرت پشت سر هم احضارمان میکند و...
گفتم: یارو اول هر ماه وارد بانک میشد و در حالی که قبض قسط را پرداخت میکرد، زارزار هم گریه میکرد. پرسیدند دیگه چرا گریه میکنی؟ گفت؛ از شانس بد! همه کیف پول پیدا میکنند ولی من یک کیف پر از قبض قسط پیدا کردهام.
گفت: مگر قرار نبود آقای روحانی گزارش فعالیتهای 100 روزه دولت یازدهم را به مردم ارائه کنند؟
گفتم: نه فقط گزارش فعالیت 100 روزه بلکه قرار بود از یک گشایش اقتصادی کوتاه مدت هم خبر بدهند.
گفت: ولی به جای گزارش فعالیت 100 روزه دولت یازدهم، به اعتراض و انتقاد از دولتهای نهم و دهم پرداختند.
گفتم: سه مجری صدا و سیما هم به جای اینکه بیطرف باشند در یک اقدام هماهنگ با رئیسجمهور در سیاهنمایی 8سال گذشته همخوانی میکردند.
گفت: دولت دهم اگرچه مخصوصا در ماههای آخر اشکالات فراوانی داشت ولی خدماتی که در مجموع انجام داده است با هیچیک از دولتهای قبلی قابل مقایسه نیست.
گفتم: ظاهرا همه برای سیاهنمایی دست به دست هم داده بودند تا از موضوع اصلی و پرسشهای اساسی طفره بروند.
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: از شخصی پرسیدند دو دو تا؟ گفت؛ پس چند تا؟!
خوشخیال (گفت و شنود)
گفت: برنامه مستند صدا و سیما درباره جنایات فتنهگران در روز عاشورای سال 88 بدجوری اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی را عصبانی کرده است.
گفتم: چشمشان کور، آن روزها که برای آمریکا و اسرائیل پادویی میکردند باید به رسوایی این روزها و داغ ننگ وطنفروشی که بر پیشانی آنها نوشته شده و پاک نشدنی است هم فکر میکردند.
گفت: برخی از عوامل فتنه گفتهاند، تازه داشتیم این تصور را مطرح میکردیم که ماجرای سال 88 فقط یک اختلاف نظر بوده است ولی مستند صدا و سیما همه چیز را به هم ریخت.
گفتم: مگر ماجرای وطنفروشی و جنایت آنها در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 با آنهمه اسناد موجود قابل انکار است.
گفت: چه عرض کنم؟! شاید تصور کردهاند که میتوانند ماجرای آن جنایت را تحریف کنند.
گفتم: دانشآموزی به مادرش گفت؛ دعا کن تا فردا صبح قله دماوند 21 متر کوتاهتر شود! مادرش پرسید؛ چرا؟ برای چی؟ و دانشآموز خوشخیال گفت؛ آخه در ورقه امتحانی ارتفاع قله دماوند را به جای 5681 متر، 5660 متر نوشتهام!!
گفت: رسانههای آمریکایی و اروپایی پیشبینی کرده بودند که مراسم 13 آبان امسال کمرنگتر از سالهای گذشته برگزار خواهد شد!
گفتم: ولی دیروز بعد از انجام مراسم همین رسانهها نظیر آسوشیتدپرس، فرانسپرس، سی.ان.ان، بیبیسی، دویچهوله و... اعتراف کردند که مراسم امسال در طول سالهای گذشته بینظیر بوده و شعار مرگ بر آمریکا پرشورتر از همیشه تکرار شده است.
گفت: از رو که نمیروند! باز هم از چند روز دیگر ادعا میکنند که مردم ایران نسبت به آمریکا خوشبین شدهاند! قرار است شعار مرگ بر آمریکا حذف شود! و...
گفتم: عادت کردهاند که همه واقعیتها را به نفع خودشان تفسیر کنند. از یارو پرسیدند دودوتا چند تا میشه؟! یک کمی فکر کرد و پرسید؛ میخوای بخری یا میخوای بفروشی؟!
گفت: اسناد موجود نشان میدهد که نویسنده مقاله موهن روزنامه بهار، یار غار رئیس اداره سوم ساواک بوده است.
گفتم: همین سرلشکر منصور قدر، سفیر رژیم شاه در لبنان، در مقدمه کتاب خود از «مساعدتهای بسیار ارزنده علیاصغر غروی» تشکر و قدردانی کرده است.
گفت: عضو نهضت آزادی هم که بوده است و به نفع وهابیها و سلفیها هم که فعالیت کرده است و...
گفتم: در مجلس خواستگاری، مادر داماد به مادر عروس گفت؛ کبریت دارید؟ داماد میخواهد حشیش بکشد. مادر عروس با تعجب گفت؛ مگر معتاد است؟ مادر داماد گفت؛ نه! عرق خورده هوس حشیش کرده! پرسید؛ عرقخور هم هست؟ گفت؛ نه! در قمار باخته بود، ناراحت شده بود! پرسید؛ پس قمارباز هم هست؟ و راه افتاد که برود. مادر داماد گفت؛ میروی کبریت بیاوری؟ مادر عروس گفت؛ میرم آرپیجی بیارم بزنم توی ملاج این هیولا...!
گفت: در جلسه علنی دیروز مجلس در حالی که وزرای پیشنهادی و یا نمایندگان موافق و مخالف سخنرانی میکردند، بسیاری از نمایندگان مشغول صحبت کردن با یکدیگر بودند.
گفتم: شاید از قبل میدانستند که سخنرانان میخواهند چه چیزی بگویند!
گفت: مرد حسابی! از کجا میدانستند؟! باید به حرفها دقت میکردند تا برای رای دادن اطلاع کافی داشته باشند، ولی انگارنهانگار که سخنران برای آنها حرف میزند.
گفتم: چه عرض کنم؟! نیمه شب بود و اتوبوس در جاده حرکت میکرد. یکی از مسافران وقتی دید بیشتر مسافرها خوابیدهاند، پیش راننده رفت و گفت: داداش! همه خوابیدهاند، تو برای کی اینجور با دقت داری رانندگی میکنی؟!
گفت: هر روزی که میگذرد نظر آقای زیباکلام درباره ضرورت مذاکره و رابطه با آمریکا بیشتر اثبات میشود!
گفتم: مرد حسابی! چرا پرت و پلا میگویی؟ اتفاقاً هر روز که میگذرد پرده جدیدتری از کینهتوزی و خباثت آمریکا علیه ایران و مردم ایران آشکار میشود.
گفت: ولی ایشان گفته بود که میتواند دهها نمونه از فواید رابطه با آمریکا را بشمارد!
گفتم: راست میگوید! مثلاً همین دیروز نمایندگان مجلس از وزارت خارجه خواسته بودند به خاطر اهانت وندی شرمن به مردم ایران، سفیر سوئیس را احضار کند. خب! اگر خودمان با آمریکا رابطه داشتیم و سفیر آمریکا را احضار میکردیم که خیلی راحتتر بود!
گفت: ولی آقای زیباکلام اهانت وندی شرمن را محکوم کرده است!
گفتم: سهواللسان بوده! نباید فراموش کرد که آمریکا خیلی از ما جلوتر است. مثلاً؛ آنها در سال 2013 هستند و ما هنوز سال 1392 را هم تمام نکردهایم!
گفت: روزنامه حامی آقای هاشمی درباره این ادعا که «حضرت امام(ره) با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بودند» از وی سؤال کرده و ایشان گفته است؛ این مطلب بدون هماهنگی من روی سایت رفته بود!
گفتم: ولی چند هفته است که سایت آقای هاشمی روی این ادعا مانور میدهد، چطور روزنامه حامی ایشان تازه به فکر این سؤال افتاده است؟!
گفت: علاوه بر این، ادعای ایشان طی چند هفته اخیر تیتر اول همه روزنامههای زنجیرهای و سایتهای وابسته به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 و تفسیر و تحلیل رسانههای خارجی بوده است. یعنی این روزنامه تا حالا متوجه هیچکدام از این موارد نشده بود؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! از شخصی پرسیدند؛ متوجه شدی که دیشب زلزله آمده بود؟! گفت؛ نه! من رویم آن طرف بود!
گفت: قیمت آب هم گران شد.
گفتم: خب! که چی؟!
گفت: چند هفته قبل تخممرغ و کره و شیر هم گران شده بود.
گفتم: زبونتو گاز بگیر! گرون نشده، اسم این اصلاح تعرفه است! مثل اینکه هنوز پیام اصلاحات رو درک نکردی!
گفت: ولی قرار بود مقابله با گرانی در اولویت برنامهها باشه. اما، از قرار معلوم، شدت عزل و نصبها وقتی برای رسیدگی به معیشت مردم باقی نگذاشته است.
گفتم: چه عرض کنم؟! به مصداق شعر دستکاری شده حافظ؛
«مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش»
گفت؛ دنیا شده از مشکل پُر، اینهم روُش!
گفت: اصحاب فتنه و سایتهای اجارهای از نظر کیهان درباره این که ابراز نگرانی نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک دروغ است بدجوری عصبانی شدهاند.
گفتم: آیا هیئت اعزامی ایران، در سفر نیویورک، علیه اسرائیل موضع جدیدی گرفته بود که تاکنون سابقه نداشته باشد؟!
گفت: معلوم است که نه!
گفتم: مگر تائید هولوکاست و اشاره تلویحی به موجودیت اسرائیل در سفر نیویورک و این ادعا از سوی یکی از حامیان اصلی دولت که با اسرائیل سر جنگ نداریم! به نفع اسرائیل نبود؟
گفت: البته که بود!
گفتم: خب! با این حساب نتانیاهو بایستی از خوشحالی با دُمش گردو بشکند نه این که به قول آقایان، عصبانی باشد!
گفت: ایول! پس تیتر کیهان دقیقا به خال خورده که آنها به جای اینکه برای نفی نظر کیهان دلیل بیاورند، فقط فحش و ناسزا نثار میکنند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! عدهای به یک قلعه حمله کرده بودند. سنگی که یکی از نگهبانان قلعه پرتاب کرده بود، به سر یکی از مهاجمان اصابت کرد و یارو با عصبانیت فریاد زد؛ مرد حسابی! مگر سپر به این بزرگی را نمیبینی که سنگ را به سر من میزنی؟!
گفت: بالاخره معلوم نشد آقای روحانی درخواست تماس تلفنی با اوباما را کرده است یا اوباما پیشقدم شده بود؟
گفتم: آقای ظریف گفته است حرف آمریکاییها که میگویند درخواست برای تماس تلفنی از طرف آقای روحانی بوده است، اعتبار ندارد.
گفت: وقتی حرف رئیسجمهور آمریکا در این حد و اندازه هم اعتبار ندارد، پس آقایان با چه تحلیل و توجیهی به آمریکا اعتماد کرده و این همه درباره آن تبلیغ میکنند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! آدم قالتاقی از خیلیها پول قرض گرفته و پس نمیداد. قاضی حکم کرد فردا او را سوار یک الاغ کنند و در شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم قالتاقی است و بدهیهای خود را نمیپردازد. غروب فردا صاحب الاغ که یک روز او را در شهر گردانده و جار زده بود از او کرایه الاغ را خواست و یارو گفت؛ مرد حسابی! از صبح تا حالا داری جار میزنی که من بدهی خود را نمیدهم حالا با چه رویی کرایه خرت را میخواهی؟!
گفت: یک سایت اجارهای که دیدگاه و نظرات اصحاب فتنه را منتشر میکند از اینکه روحانی با اوباما ملاقات نکرده است بدجوری دلخور شده نوشته است«دستندادند ولی تابو را شکستند»!
گفتم: کاخ سفید رسماً از روحانی برای ملاقات با اوباما دعوت کرده بود ولی رئیس جمهور کشورمان حاضر به این ملاقات نشد. بنابراین کدام تابو شکسته شده است؟!
گفت: چه عرض کنم؟! فتنهگران با این حرفها دارند به خودشان دلداری میدهند!
گفتم: دانشآموزی که در امتحانات پایان سال رفوزه شده بود به پدرش گفت؛ بابا جون، مژده! امسال فقط در یک درس تجدید شدهام. پدرش گفت؛ خب! خیلی بهتر از پارساله که 8 تا تجدید آورده بودی و پرسید حالا از کدوم درس تجدید شدی؟ و دانشآموز گفت؛ معدل!
گفت: یکی از ضدانقلابیون فراری که به آمریکا پناهنده شده خطاب به سران فتنه نوشته است «باید این واقعیت را بپذیریم که من و شما خیلی از جوانان طرفدار انقلاب در ایران عقب هستیم. آنها از هوش فراوانی برخوردارند».
گفتم: خب! دیگه چی؟!
گفت: نوشته است؛ وقتی خبر پیشرفتهای ایران را میشنوم که توسط همین جوانان طرفدار انقلاب صورت گرفته است، هم به خودم و هم به شما لعنت میفرستم که با راهاندازی جنبش سبز(!) به آنها خیانت کردیم، آقایان خاتمی و موسوی و کروبی باور کنید که ما عقب افتادهایم.
گفتم: راست میگه؛ طرف میگفت؛ بچه من 8 سالشه از من تبلت میخواد، بهش گفتم؛ ما که 8 سالمون بود پشت دستمون رو گاز میگرفتیم که جاش بمونه شبیه ساعت مچی بشه!
گفت: مدعیان اصلاحات بدجوری به خانم الهه راستگو حمله کرده و به ایشان اهانت میکنند.
گفتم: خب! خانم راستگو مرتکب خطای بزرگی شده و کاسهکوزه اصلاحطلبان را شکسته است.
گفت: جرم ایشان فقط این است که حاضر نشده از استقلال نظر و آزادی اندیشه خود دست بکشد و به همین علت او را از جبهه اصلاحات اخراج کردهاند.
گفتم: ایشان دو گناه بزرگ مرتکب شده است. اول آن که در جبهه اصلاحات دنبال آزادی اندیشه و استقلال رأی بوده است و دوم این که نام او «راستگو» است.
گفت: یعنی مدعیان اصلاحات همین یک «راستگو» را هم که در میان خود داشتند، اخراج کردهاند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! از دروغگویی پرسیدند آیا در تمام طول عمر خود یک حرف راست زدهای؟ فکری کرد و گفت؛ اگر بگویم آری، یک دروغ دیگر گفتهام!
گفت: برخی از مدعیان اصلاحات با وجود آن همه جنایات و آدمکشیهای آمریکا هنوز هم در انتظار مذاکره و رابطه با آمریکا هستند!
گفتم: به قول سعدی؛
«بر سیه دل چه سود خواندن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ»
گفت: یعنی از توطئه اخیر آمریکا در مصر که حسنی مبارک جنایتکار را آزاد کرده و رئیس جمهور منتخب مردم را زندانی کرده و اینهمه خون مردم بیگناه را بر زمین ریخته عبرت نمیگیرند؟ و یا از جنایت شرمآورش در سوریه و...
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو به دوستانش میگفت؛ دیروز در یک مجله آثار و عواقب خطرناکی درباره مصرف تریاک نوشته بود. یکی از دوستانش گفت؛ پس حتماً تصمیم گرفتهای که دیگر تریاک نکشی؟ و یارو گفت؛ این چه حرفیه؟! تصمیم گرفتهام که دیگر مجله نخوانم!
گفت: رهبر حزب جمهوریخواه گفته است؛ فقط آمریکا این قدرت را دارد که جلوی بشار اسد را بگیرد!
گفتم: چه غلطهای زیادی؟! خب! دیگه چی؟!
گفت: میگوید عربستان و ترکیه و قطر نشان دادند که توان این کار را ندارند و آمریکا باید خود وارد میدان شود!
گفتم: آمریکا هم در عراق و افغانستان نشان داد که از این جربزهها ندارد. تازه الان آمریکا خیلی ضعیفتر از آن وقتهاست.
گفت: حیوونکی قمپز در کرده!
گفتم: میگویند یکی از راهزنان با نوچههایش در کویر نشسته بود. ناگهان بادی وزیدن گرفت و تعدادی از نوچهها را با خود برد. بقیه با غرور گفتند؛ معلوم میشود ما خیلی قویتر از آنها هستیم و سرکرده راهزنان گفت؛ نه خیر! چون ما سوراخ هستیم، باد ما را قابل نمیداند و از ما عبور میکند!
In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful
Say: He, Allah, is One
Allah is He on Whom all depend
He begets not, nor is He begotten
And none is like Him