پيش درآمد
1 - تبيين موضوع، اهداف، قلمروها و ويژگيهاي بحث
بسيار منطقي است كه سؤال شود از اين عنوان ذكر شده براي بحث چه منظوري داريد؟
آيا تاريخ يك فرد يا يك جامعه يا مجموعهاي از پديدههاي از پيش تعيين شده مد نظر است؟
يا اينكه تاريخ تمام پديدههاي اجتماعي و انساني در عصر غيبت كبري مورد بحث قرار خواهد گرفت؟
پر واضح است كه اين عنوان در مجموعهي عناوين ويژهي تاريخ اسلام مطرح ميشود. بنابراين، بايد به مقطعي و دورهاي از تاريخ اسلام ناظر باشد، و نه به تمام پديدههاي اجتماعي و انساني در اين دوران.
ولي از آن جايي كه دوران غيبت كبري امام مهدي (عج) مطرح ميباشد و امام مهدي (عج)، امام تمام بشريت است و نه فقط مسلمين يا شيعيان و در اين دوران، مقدمات ظهور او به عنوان مصلحي جهاني فراهم ميگردد، و رسالت بررسي تاريخ اين دوران منهاي در نظر گرفتن نهايت اين دوران و اهداف مطرح شده براي امامت او - كه امام جن و انس است - امكانپذير نيست، بنابراين، چه بسا لازم باشد كه تاريخ جهان اسلام بلكه جهان بشريت در اين دوران مورد مطالعه و دقت قرار گيرد، تا سير تحولات اجتماعي و سياسي و فرهنگي - كه به سمت فراهم شدن شرايط جهاني براي ظهور مصلح جهاني جهت مييابد، با توجه به هدفمندي و قانونمند بودن حركت جهان و بشريت در اين جهان - مورد دقت قرار گيرد، و مقدار تطابق پيشبينيهاي وحياني براي آيندهي بشريت با حركت ارادي بشر و قانونمند بودن اين حركت روشن گردد. و از بحثهاي تحليلي تاريخ به ويژه تاريخ دوران غيبت بتوانيم با هدفگيريهاي قرآني براي بحثهاي تاريخي، هم سو شويم و از اين بحثهاي تحليلي براي رسيدن به اهداف والاي تاريخشناسي و تاريخنگري بهرهمند گرديم.
بنابراين، جا دارد براي كساني كه در بحثهاي تخصصي تاريخ وارد نشدهاند، اهداف و رسالت كلان بحثهاي تاريخي را روشن نماييم تا اينكه در چنين بحثهايي، بيراهه نرويم و حداكثر استفاده را از تحليل و نقد در بحثهاي تاريخي داشته باشيم.
نتيجهي اين مسير چنين خواهد بود:
1 - تبيين و تعيين موضع بحث به طور دقيق.
2 - ترسيم اهداف و انگيزههاي بحث درباره تاريخ عصر غيبت كبري.
3 - تبيين قلمروهاي بحث در تاريخ اين عصر.
چهارمين بحث مقدماتي براي اين سلسله بحثها بايد پرداختن به ضرورت بحث از تاريخ دوران غيبت كبري در قلمروهاي ياد شده باشد؛ زيرا دلايل نياز به اين مباحث، چراغ ما براي تعيين برد و افق بحثهاي اين مجموعه خواهد بود، چون به اندازهي نياز فعلي و آيندهي خود بايد حركت كنيم.
پنجمين بحث مقدماتي در اين مجموعه مشكلات و چالشهاي موجود در زمينهي بحثهاي تاريخي دوران غيبت كبري ميباشد. و آخرين بحث مقدماتي بايد تعيين سرفصلهاي مناسب در هر يك از قلمروهاي تعيين شده براي بحثهاي تاريخي دوران غيبت كبري باشد.
2 - اهداف و رسالت بحثهاي تاريخي
دومين بخش را با تعيين اهداف تاريخنگاري قرآن كريم؛ شروع ميكنيم زيرا قرآن كريم، راهنما و هدايتگر ما در تمام مراحل و ابعاد زندگي بايد باشد.
براي رسيدن يك پژوهشگر به مجموعهي اهدافي كه قرآن كريم براي تاريخنگاري خود درنظر گرفته است، لازم است، دقتي ويژه در آيات تاريخي قرآن بنمايد.
در حالي كه حوادث و جريانات تاريخي كه همراه با تحليل و نتيجهگيري ميباشد، در حدود ثلث مساحت آيات قرآن را فرا گرفته است، بسيار بجا است كه به چند مجموعه از آيات قرآن در اين زمينه مراجعه نماييم.
مجموعهي اول:
آياتي كه مخاطبان قرآن به ويژه مخاطبان قصص قرآني را ذكر نموده و طبقات گوناگوني را اشاره كرده است.
اين مخاطبان عبارتند از: عموم مردم، جهانيان، پرسشگران، شنوندگان، دانايان و كساني كه ميخواهند بدانند، يا كساني كه ميخواهند ايمان بياورند، سپاسگزار باشند، يا بفهمند، يا تعقّل كنند، يا يادآوري شوند، يا به يقين برسند، يا به يقين رسيده باشند، يا در حال برگشت به خدا باشند، يا با فراست و زيرك باشند، يا دانا و بينا باشند.
مجموعهي دوم:
آياتي كه مردم را به نظر و مطالعه و دقت در حال گذشتگان يا سير در زمين يا عبرت گرفتن از سرگذشت ديگران دعوت مينمايد، كه نشان دهندهي جهتگيري قرآن به سمت تفكر و تحقيق و نتيجهگيري ميباشد.
مجموعهي سوم:
آياتي كه حوادث تاريخي را آيه خوانده باشد. آيه، نشانه است و آيههاي تاريخي گويا مطالبي است كه چون آينه، حقايق را به خوبي نشان ميدهد يا كُد ميدهد و انسان را به صاحب نشانه ميرساند.
مجموعهي چهارم:
آياتي كه به طور صريح و روشن، اهداف تاريخنگاري و بيان قصص انبياء و امتها را ذكر كرده باشد. مانند: آيهي 120 سورهي هود و آيهي 111 سورهي يوسف كه در بيان حق دادن و موعظه و يادآوري و تقويت قلب (تثبيت فؤاد) و عبرت گرفتن خلاصه ميشوند.
بدين سان ميتوانيم مجموعهي اهدافي را كه براي تاريخنگاري در قرآن كريم آمده است، در شش امر خلاصه ميكنيم:
1 - فراهم نمودن زمينهي تفكر و ايجاد انگيزه براي پرسش و تحقيق كه انسان را به گونهاي بهتر و سريعتر به حقيقت ميرساند و عطش و نياز انسان حقيقتجو را با رساندن او به حقايق تأمين مينمايد.
2 - تاريخ نمايانگر تجربيات بسيار با ارزش گذشتگان است كه در اختيار آيندگان قرار ميگيرد و خردمندان و افراد بينا و تيزبين و عاقبتانديش و فهيم از ?اين تجربيات توشه برميدارند و تحولات آيندهي خود و جهان بشريت را ميبينند و ميسازند، و بر آنچه ميسازند آگاهي دارند، و با تحقيق و تفكّر هم به يقين ميرسند و هم سپاسگزار ميشوند و راه صحيح و مسير مطلوب براي بازگشت به حق را پيدا ميكنند و طي مينمايند.
3 - با تذكر و يادآوري حوادث تاريخي، حجاب غفلت و فراموشي دريده ميشود و انسان، موجودي هشيار و بيدار ميگردد، و به گونهاي مطلوب به سوي اهدافِ تعيين شده براي او حركت ميكند و با اين بيداري از خاكريزهاي دشمن به خوبي عبور ميكند و تمام موانع سر راه خود را برميدارد، و اجازه نميدهد كه كسي او را فريب دهد، يا تجربيات گرانبهاي ديگران را به قيمتي گرانتر تكرار كند.
4 - و در نهايت، آرامش و اطمينان خاطر و قوت قلب پيدا ميكند و با صبر و مقاومت و پايداري و اميدواري به سرنوشت روشن خود، مسير صحيح زندگي را طي ميكند و از هيچ دشمني و خطري در هراس نخواهد بود.
5 - آيات الهي در تاريخ همچون آيات الهي در طبيعت، هميشه پرفروغ بوده و انسان را با دلايل متقن به علم نامحدود و قدرت لايزال الهي آشنا نموده و او را به خداي خود ربط ميدهد، تا وجود كوچك خود را در پرتو اين وجود لايزال و نامحدود ببيند و هيچگاه خود را بي نياز و مستقل و افسار گسيخته نبيند.
6 - مسير حق، مسيري روشن و پويا و تكاملبخش است كه انسانهاي مؤمن، خود را به اهداف نهاييشان نزديك ميبينند و هيچ گاه يأس و نااميدي، آنان را از پا در نميآورد. بلكه براي خود وجودي مستمر و ريشه دار در عمق تاريخ احساس ميكنند و با برنامهاي حساب شده و دقيق ميتوانند آيندهي روشني براي خود ترسيم نمايند و رسيدن خود را به آن اهداف تضمين كنند.
نتيجه
بنابراين، بحثهاي تاريخي بايد بحثهايي تحليلي و مفيد باشند، تا تمام اهداف ياد شده تأمين گردد. صرف اطلاع از حوادث تاريخ، يا صرف رسيدن به يك تحليل، به تنهايي براي انسان مفيد فايده نخواهد بود يا لااقل، فايدهاي اندك خواهد داشت.
البته قرآن كريم در تاريخنگاري خود به قلمروهاي گوناگون و مقاطع مختلف حيات بشر پرداخته و براي خود، روشي ويژه و منحصر به فرد انتخاب كرده است، و انسان را از گم شدن در مسيرهاي انحرافي و پر پيچ و خم مباحث علمي تاريخي و غير تاريخي برحذر نموده، و روش صحيح سلوك راه را در تاريخنگاري بيان كرده است.
در بحثهاي ويژهي تاريخ دوران غيبت كبري نيز نبايد از اين اهداف و روش قرآني فاصله بگيريم و تاريخ اين دوران را براي محض اطلاع فرا نگيريم، بلكه براي رسيدن به مقاصدي مهم و هدفهايي بزرگ، به آشنايي با حوادث تاريخي اين دوران و تحليل صحيح اين رويدادهاي تاريخي بپردازيم.
3 - قلمروهاي بحثهاي تاريخي عصر غيبت كبري
سومين بحث مقدماتي، تبيين قلمروهاي بحثهاي تاريخي دوران غيبت كبري امام مهدي (عج) ميباشد.
بسيار طبيعي است كه اولين قلمرو اين بحث همان تاريخ شخص امام مهدي (عج) ميباشد. در اين قلمرو شايسته است - عليرغم محدوديت منابع گويا و روشن در اين زمينه - حوادث زندگاني ويژهي آن حضرت پس از انقضاي دوران غيبت صغري، و سيرهي حضرت مهدي (عج) در دوران غيبت كبري، و همچنين ملاقاتهاي حضرت مهدي (عج) با طبقات مختلف در طول دوران غيبت كبري مورد بحث و بررسي قرار گيرد.
2 - از آن جا كه حضرت مهدي (عج) براي رسيدگي به شؤون ديني، فرهنگي و سياسي شيعيان خود، فقهاي جامعالشرايط را به عنوان نايبان عام خود و مراجع تقليد مسلمين منصوب نموده است، تاريخ مرجعيت و مراجع تقليد، بايد دومين قلمروي بحثهاي ويژه عصر غيبت كبري باشد.
3 - حوزههاي علميه به عنوان نهاد ريشهداري كه پيامبرصلي الله عليه وآله و اهل بيتعليهم السلام، آن را تأسيس كردهاند تا در آن نهاد، متخصصاني در شناخت دين، تربيت يافته و نيازهاي فرهنگي جامعه اسلامي را در دوران غيبت تأمين كنند و وظيفهي پاسداري از فرهنگ اسلامي را بر دوش بگيرند. بنابراين، تاريخ اين نهاد بسيار مهم كه پرتويي از نهاد امامت است، بايد به گونهاي تحليلي، و نقش آن در ترويج فرهنگ اسلامي و فرهنگ امامت و مهدويّت در طول دوران غيبت كبري، در كنار نقش سياسي آن، مورد مطالعه و تحقيق قرار گيرد.
4 - شيعه و تشيّع و فرهنگ شيعي، جنبشها و دولتهاي شيعي در دوران غيبت كبري به عنوان چهارمين قلمرو نيز بايد مورد مطالعه قرار گيرد.
5 - با توجه به اينكه تاريخ دوران غيبت كبري، مقطعي از تاريخ اسلام و تاريخ جهان اسلام بوده، و در فضاي عام و گسترهي جهان اسلام، تمام تحولات مربوط به شيعه و تشيّع و حوزههاي علميه و مرجعيت و غيبت شخص امام مهدي (عج) انجام گرفته، و بحثهاي ويژهي هر قلمرو با قلمروهاي ديگر بي ارتباط نبوده است، بنابراين در يك نگاه تاريخي - تحليلي، تمام اين قلمروها بايد با هم ديده شوند.
تاريخ جهان اسلام در ابعاد مختلف (فرهنگي، ديني، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، نظامي و در تمام ابعاد جغرافيايي) بايد ملاحظه گردد. بنابراين، شرق جهان اسلام و شمال و جنوب خاورميانه و غرب آن، همگي به هم پيوسته است و بايد مورد توجه قرار گيرد.
6 - و در صورت لزوم، سير تحولات عمده در جهان بشريت نيز نبايد از چشم يك مورّخ محقّق به دور باشد؛ زيرا رسالت امام مهدي (عج)، رسالتي جهاني است و جهان در انتظار اين مصلح الهي به سر ميبرد. پس تمام تحولات جهاني كه جهان را به سمت آن روز موعود حركت ميدهند، بايد مورد مطالعهي جدّي قرار گيرند.
4 - ضرورت بحث و اهميت تاريخ عصر غيبت كبري
چهارمين بحث مقدماتي، تبيين ضرورتهاي بحث از تاريخ دوران غيبت كبري ميباشد.
با توجه به اينكه، گذشته چراغ راه آينده است، ضرورت بحث از تاريخ و سير تحولات عصر غيبت كبري، روشن خواهد بود.
تاريخنگري - البته آن طور كه قرآن كريم آن را مطرح كرده است - انسان را چشمي بينا و دركي عميق ميبخشد و بر خلاف آنچه برخي تصور ميكنند، انسان در زندان گذشتهها، زنداني نميشود، بلكه وضعيت فعلي خود را با توجه به گذشته بهتر درك ميكند و خود را براي آيندهاي قابل پيشبيني و قابل تحقق آماده ميسازد؛ به گونهاي كه ميتوانيم بگوييم: يك انسان تاريخنگر، يك انسان آيندهنگر ميباشد. با آگاهي ويژهاي به سوي آينده حركت ميكند و چنانچه لازم ببيند، ميتواند در ساختن آيندهي خود، نقش بهسزايي داشته باشد.
بنابراين، دانستن تاريخ صدر اسلام و پيچيدگيهاي دوران امامان معصوم پس از پيامبرصلي الله عليه وآله و سپس دوران غيبت تا حال حاضر، به ما امكان برنامهريزي بهتري براي آينده ميدهد.
از اين گذشته، براي رشتهي تخصصي تاريخ و رشتههاي تخصصي فقه و حديث و تفسير، آگاهي از دوران غيبت كبري تا حال حاضر، امري حياتي و ضروري است؛ زيرا بدون دانستن اين تحولات، بسياري از مسايل تخصصي اين رشتهها، قابل درك و فهم علمي نخواهد بود، تا جايي كه ميتوان گفت: چنانچه كسي در تاريخ اسلام و مسلمين، آن هم در تمام دورانهاي گذشته، سير تاريخي نداشته باشد و صاحب تحقيق نباشد، نميتواند به تمام منابع استنباط و تفقه در دين، اشراف داشته باشد و دعوي اجتهاد مطلق كند. هر چند افراد غير مطلع از تاريخ، چنين ادعايي را سنگين ميدانند و شايد چنين مطلبي را مبالغهاي بيش ندانند، اما در حدّ اشاره بايد گفت: حديث و رجال ما، كه بخش عمدهاي از منابع و اطلاعات مهم اين رشته را تشكيل ميدهند، بدون آگاهي از تحولات دوران غيبت كبري، ناقص و ناتمام بوده، و نظرات اجتهادي ما قابل اعتماد نخواهد بود.
5 - چالشهاي بحث در تاريخ عصر غيبت كبري:
پنجمين بحث مقدماتي، چالشها و مشكلات ويژهي تاريخ عصر غيبت كبري ميباشد.
در سوّمين بحث مقدماتي روشن شد كه اولين قلمرو براي بحث در تاريخ دوران غيبت كبري، تاريخ شخص امام مهدي (عج) است كه مهمترين بحث و نزديكترين موضوع نسبت به عنوان بحث ميباشد. ولي بحث در اين قلمرو، بسيار محدود و فاقد منابع مناسب ميباشد؛ زيرا پيشفرض ما در بحث، غيبت تام امام مهدي (عج) ميباشد. و با غيبت تام، چه اطلاعي از او ميتوانيم داشته باشيم؟
مكان زندگي و تحركات امام مهدي (عج)، نحوهي زندگي او، نحوهي ارتباط با مردم و سيرهي عام و خاص او در اين دوران، زندگي خصوصي او و بسياري از مسايل ويژهي امام مهدي (عج) كه براي يك بحث تاريخي مطرح ميباشند، شايد بدون جواب بمانند.
بنابراين ميتوانيم بگوييم: اولين چالش در بحثهاي تاريخ عصر غيبت كبري، مشخص نبودن قلمروهاي بحث در اين برههي تاريخي است كه به تناسب اهداف مورد نظر و افقهاي ديد تاريخنگاران، ميتواند بسيار متفاوت باشد. آن چه را در سومين بحث مقدماتي بيان داشتيم، در حقيقت ميتواند يك نظر تأسيسي باشد؛ زيرا آنچه تاكنون با اين عنوان آمده است؛ يا منهاي تاريخ شخص امام مهدي (عج) بوده(1) يا اينكه فقط به تاريخ شخص امام مهدي (عج) بسنده كرده است.(2)
دومين چالش، كمبود منابع در زمينهي اولين قلمرو براي بحثهاي دوران غيبت كبري است.
چالش سوم، پراكنده بودن اطلاعات تاريخي است. آنهم در منابعي كه هر كدام با ديدگاههاي ويژهاي به رشتهي تحرير درآمده است.
البته منابعي كه توسط مستشرقين عرضه شده است، نميتواند منابعي مطمئن و گوياي واقعيت باشد.
براي منابع عمومي تاريخ اسلام نيز بايد بگوييم كه تاريخ شيعه و تشيّع و حوزههاي علميه و مراجع بزرگ تقليد در اين منابع نيز كمرنگ بوده يا اينكه صددرصد مورد تجاهل قرار گرفته است.
بنابراين، بايد تلاشي اساسي و همه جانبه، همراه با حساسيتهاي لازم براي يك محقق، انجام پذيرد، تا اينكه مجموعهاي منسجم و علمي و فراگير در مورد تاريخ عصر غيبت كبري فراهم آيد. چنين كار بزرگي را بايد يك گروه توانمند يا مؤسسهاي متخصص در تاريخ بر عهده گيرد، تا تاريخي مستند و تحليلي، عرضه گردد و مورد استفادهي رشتههاي تخصصي و عمومي قرار گيرد.
پينوشتها:
1) مانند: درسنامه و تاريخ عصر غيبت (آقايان آقايي، جباري، عاشوري، حكيم).
2) مانند: تاريخ الغيبة الكبري از سيد محمد صدر.
[مجله شماره 1 : - تاريخي] |